و تو ....



من هنوز

متلاطم پاورچین پاورچین توام٬

نسیم بالهات

که بیشه را بهم می ریخت.

تو همان قوی مهاجری

که باد پرسان پرسان

 رسانده بود به من٬

چه سرنوشت تلخی دارند برکه ها٬

چشم که بهم بزنم

فصل شکار است ٬

یا کوچ کرده ای به آغوشی گرم تر٬

                                    امن تر٬.....

 

نه !

این منصفانه نبود٬

من هنوز

مهیای کوچ تو نبودم.....

برف می بارد در این گرما...

برف می بارد 
برف می بارد به روی خار و خاراسنگ 
کوهها خاموش
دره ها دلتنگ
راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
بر نمی شد گر ز بام کلبه ها دودی 
یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد 
رد پا ها گر نمی افتاد روی جاده های لغزان 
ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته دمسرد ؟
آنک آنک کلبه ای روشن 
روی تپه روبروی من 
در گشودندم 
مهربانی ها نمودندم 
زود دانستم که دور از داستان خشم برف و سوز 
در کنار شعله آتش 
قصه می گوید برای بچه های خود عمو نوروز 
گفته بودم زندگی زیباست 
گفته و ناگفته ای بس نکته ها کاینجاست
آسمان باز
آفتاب زر 
باغهای گل 
دشت های بی در و پیکر 
سر برون آوردن گل از درون برف 
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
بوی خاک عطر باران خورده در کهسار 
خواب گندمزارها در چشمه مهتاب 
آمدن رفتن دویدن 
عشق ورزیدن 
غم انسان نشستن 
پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن 
کار کردن کار کردن 
آرمیدن 
چشم انداز بیابانهای خشک و تشنه را دیدن 
جرعه هایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن 
گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن 
همنفس با بلبلان کوهی آواره خواندن 
در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن 
نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن 
گاه گاهی 
زیر سقف این سفالین بامهای مه گرفته 
قصه های در هم غم را ز نم نم های باران شنیدن 
بی تکان گهواره رنگین کمان را 
در کنار بان ددین
یا شب برفی 
پیش آتش ها نشستن 
دل به رویاهای دامنگیر و گرم شعله بستن 

...Unplayed Piano


Come and see me
Sing me to sleep
Come and free me
Hold me if i need to weep
Maybe it's not the season
Maybe it's not the year
Maybe there's no good reason
Why i'm locked up inside
Just cause they wanna hide me
The moon goes bright
The darker they make my night
Unplayed pianos
Are often by a window
In a room where nobody loved goes
She sits alone with her silent song
Somebody bring her home
Unplayed piano
Still holds a tune
Lock on the lid
In a stale, stale room
Maybe it's not that easy
Or maybe it's not that hard
Maybe they could release me
Let the people decide
I've got nothing to hide
I've done nothing wrong
So why have i been here so long?
Unplayed piano
Still holds a tune
Years pass by
In the changing of the moon

بانو...


این بانوی رسیده ی بسیار باشکوه که انگار با ماه رابطه ای ندارد
تجسم زمینی اوست که با سبوی سنگی برای قبیله آب می آورد
این جا عجیب تاریک است
یک قطره روشنایی بفرست
زندان انزوای مرا بشکن
پروانه ی رهایی بفرست
تا پیش از آن که غرق شوم
یک لحظه آشنایی بفرست لطفا کمی خدایی بفرست.

قصه...



الان دیگه قصه نمیگم
الان واقعا گریه میکنم
نه مثل تو قصه ها
ا الان داره بارون میاد
بارون واقعی نه مثل قصه ها
الان همین الان ٬ - هم اکنون - من میرم زیر بارون و سیگارم رو روشن میکنم و بارون زیاد میشه و سیگارم رو خاموش میکنه
من خیسم خیلی شاید خیس بارون غمگینم ... و گنهکار و دلتنگ امشب زیبا ترین شب بود برای خداحافظی
و بارونی ترین شب بود برای آخرین سیگار
و برای این آهنگ.
برای هزارمین بار
این چشم های من
از رنگ
از سرود از
بود
از نبود
از هر چه بود و هست
از هر چه هست و نیست
زیباترند، نیست؟



**قابل توجه دوستان گرامی ، من سیگاری نیستم .اما سیگاری ها رو هم دوست ندارم ***

جاده...



وقتی همه به یک چیز فکر می کنن درست مثل اینه که کسی فکری نمی کنه
بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری...

خستگی تاریخ...



پشت سر نیست فضایی زنده 

پشت سر مرغ نمی خواند 

پشت سر باد نمی آید 

پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است 

پشت سر روی همه فرفره ها خاک نشسته است

 پشت سر خستگی تاریخ است.

تشکر و...

سلام خدمت تمام دوستان گل که لطف می کنن به من سر میزنن و نظراتشون رو واسم مینویسن .ولی یه گله دارم از شما اینکه چرا این همه بی سرو صدا میای و میری ، خوب آدرس وبلاگت رو بده تا منم نظراتمو بهت بگم .

بازم مرسی از همه ی شما عزیزان