به خدا منتظر ماست!
به فریاد قسم
به مهتاب قسم
به غم غربت آن یار قسم!
که نه دل ماند و نه دلدار
ندانم که چه شد در پس دیوار
به برِ عشق دگر بار
صد تار تنیدیم ز اغیار!
بیا تا به خود آییم !
... چه کردیم؟؟
چه خواندیم؟
این چنین مات، به تماشای چه ماندیم؟
... بیا تا به خود آییم!
به بر عشق در آییم!
به سوی خیمه ی دلدار شتابیم و چنین نغمه سراییم:
«او در به در ماست، به خدا منتظر ماست!»